جبر، جدول اصطلاحات جبر
اصطلاح |
تعریف |
نام لاتین |
بسته |
مجموعه ی ناتهی G تحت عمل * بسته است هرگاه به ازای هرb,a متعلق به a*b ، G نیزعضوی از G باشد. |
Close |
شرکت پذیر |
(*,G) شرکت پذیر است هرگاه به ازای هر سه عنصر c,b,a متعلق به G، رابطه ی (a*b)*c=a*(b*c) برقرار باشد. |
Associative |
نیم گروه |
مجموعه ی (*,G) یک نیم گروه است هرگاه تحت * بسته و شرکت پذیر باشد. |
Semi Group |
جا به جایی |
مجموعه ی (*,G) واجد خاصیت جابه جایی است هرگاه برای هر b,a متعلق به G شرط a*b=b*a برقرار باشد. |
Commutative |
عضو خنثی |
اگر (*,G) تعریف شده باشد،درصورتی که عنصری مانند e در G یافت شود به طوری که به ازای هر a متعلق به G داشته باشیم: a*e=e*a=a، آنگاه e را عضو خنثی G می نامند. |
Identify Element |
عنصر وارون |
اگر (*,G) تعریف شده باشد و e عضو خنثی G تحت * باشد،برای هر a در G، عنصر 'a را که خود نیز به G تعلق دارد،وارون a نامند هرگاه:a*a'=a'*a=e |
Inverse Element |
گروه |
اگر G یک مجموعه ی ناتهی باشد، دراینصورت (*,G) گروه است هرگاه G تحت * بسته، شرکت پذی، دارای عضو خنثی و همچنین هر عضو G دارای وارون باشد. |
Group |
گروه جا به جایی |
گروهی که در آن قانون جا به جایی برقرار باشد گروه جا به جایی ( آبلی) نام دارد. |
Abelian Group |
زیر گروه |
هر زیر مجموعه ی ناتهی از اعضای گروه که با عمل گروه خود یک گروه باشد، زیرگروه نام دارد. |
Subgroup |
مرکز گروه |
مجموعه ی {C(G)={c belongs to G: g*c=c*g ; for all g belongs to G را که گاهی با (Z(G نیز نمایش داده می شود، مرکز گروه نام دارد. |
Center of Group |
گروه دوری |
گروه G دوری است هرگاه توسط یک عنصر خودش تولید شود. |
Cyclic Group |
مولد گروه |
اگر عنصر x متعلق به گروه دوری G بتواند آن را پدید آورد، آنگاه x را مولد G می خوانند. |
Generator of Group |
مرتبه ی گروه |
تعداد اعضای هر گروه را مرتبه ی آن گروه می نامند. |
Order of Group |
مرتبه ی عضو |
مرتبه ی عضو a متعلق به گروه G ،کوچکترین عدد طبیعی است که اگر a به توان آن رسد، با عنصر خنثی گروه برابر باشد. |
Order of Element |
تابع |
اگر دو مجموعه ی A و B که عناصرشان اشیاء دلخواهی هستند، به طوری مفروض باشند که به هرعنصر x از A، عنصری از B که آن را با (f(x نشان می دهند، مربوط شده باشد، آنگاه f را یک تابع از A به B گویند. |
Function |
برد |
در تعریف تابع، (f(x ها را مقادیر f و مجموعه ی تمام مقادیر f را برد f می خوانند. |
Range |
دامنه |
در تعریف تابع، مجموعه ی A را دامنه تابع f می نامند. |
Domain |
تابع معکوس |
در تعریف تابع، هرگاه مجموعه E زیر مجموعه ای از B باشد، تابع معکوس E، مجموعه ی تمام xهایی در A است که مقادیرشان در E باشد. |
Inverse Function |
تابع یک به یک |
در تعریف تابع، هرگاه به ازای هر عنصر دلخواه y در B، تابع معکوس f حداکثر شامل یک عنصر از A باشد، آنگاه f یک نگاشت 1-1 از A به توی B نام دارد. |
Injective Functoin (one-to-one) |
تابع پوشا |
در تعریف تابع، اگر f(A)=B آنگاه f را یک تابع پوشا گویند. |
Surjective Function |
همریختی |
اگر G و 'G دو گروه باشند، آنگاه نگاشت f از G به 'Gیک همریختی است اگر به ازای هر a و b متعلق G به داشته باشیم: f(ab)=f(a).f(b) |
Homomorphism |
تکریختی |
همریختی f را تکریختی نامیم اگر f یک به یک باشد. |
Monomorphism |
برو ریختی |
همریختی f را برو ریختی نامیم اگر f پوشا باشد. |
Epimorphism |
یکریختی |
هر تکریختی که برو باشد یکریختی نام دارد. |
Isomorphism |
خودریختی |
هر یکریختی از G به خود G یک خودریختی نامیده می شود. |
Automorphism |
زیرگروه نرمال |
زیر گروه N از گروه G نرمال است هرگاه برای هر عنصر a متعلق به G خاصیت aN=Na برقرار باشد. |
Normal Subgroup |
گروه خارج قسمتی |
اگر N در G نرمال باشد، آنگاه می توان G/N را تعریف کرد. G/N که یک گروه خارج قسمتی نامیده می شود زیر گروهی از G است. |
Quotient Group |
ضرب مستقیم گروه ها |
اگر (*,G) و (G,o) دو گروه باشند،مجموعه ی {G.H={(g,h): g belongs to G & h belongs to H حاصل ضرب مستقیم آن ها نامیده می شود. |
Direct Products of Group |
گروه جایگشتی |
اگر Sn را مجموعه ی تمام توابع یک به یک و پوشا از {n,...,2,1} به {n,...,2,1} در نظر بگیریم، آنگاه مجموعه ی Sn همراه با عمل ترکیب توابع یک گروه جایگشتی نامیده می شود. |
Permutation Group |
حلقه |
(R,*,o) را یک حلقه گوییم هرگاه (*,R) گروهی جا به جایی و (R,o) نیم گروه باشد و همچنین به ازای هرc,b,a متعلق به R دو خاصیت (ao(b*c)=(aob)*(aoc و(b*c)oa=(boa)*(coa) برقرار باشد. |
Ring |
حلقه جا به جایی |
اگر R نسبت به عمل دوم جا به جایی باشد، آن را حلقه ی جا به جایی نامند. |
Commutative Ring |
حلقه ی تقسیم |
اگر در حلقه ی یکدار R همه ی عناصر(به جز عنصر صفر) وارون پذیر باشند، آنگاه R حلقه ی تقسیم نامیده می شود. |
Devise Ring |
میدان |
حلقه ی تقسیم جا به جایی را میدان گویند. |
Field |
زیر حلقه |
زیر مجموعه ی نا تهی S از حلقه ی R یک زیر حلقه است هرگاه با همان اعمال R تشکیل حلقه دهد. |
Subring |
ایده آل |
زیر مجموعه ی نا تهی I از حلقه ی R یک ایده آل است هرگاه به ازای هر b,a متعلق به I و هر r متعلق به R : الف) a+b متعلق به I باشد.ب) a- متعلق به I باشد.ج) r.a متعلق به I باشد. |